سفارش تبلیغ
صبا ویژن
دوستی ما اهل بیت، [مایه] انتظام دین است . [امام باقر علیه السلام]
لوگوی وبلاگ
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :10
بازدید دیروز :1
کل بازدید :30801
تعداد کل یاداشته ها : 15
103/2/28
9:13 ص
مشخصات مدیروبلاگ
 
حسن آرام[0]

خبر مایه
بایگانی وبلاگ
 
شهریور 89[9]
لوگوی دوستان
 

یک خواب عجیب

ماجراى خوابى که فرزند استاد درباره پدر بعد از وفاتش دیده قابل تامل است، شایان ذکر است که محبت و عشق مصری ها به حضرت على علیه‏السلام، و خاندان اهل‏ بیت علیهم‏السلام، با وجود سنى ‏مذهب ‏بودن‏ مصریان مشهوراست.

نقل مى‏کنند که: فرزند استاد عبدالباسط چندین بار پدر را در خواب مى‏بیند در حالى که از وى مى‏خواهد به شهر نجف برود و تذکره ولایت امیرالمؤمنین على علیه‏السلام، را براى او از مراجع آن شهر تهیه کند. پسر در عالم خواب از او مى‏پرسد که چه نیازى به این تذکره دارد و او در جواب مى‏گوید: قرآن مرا از رفتن به جهنم حفظ کرد. از این بابت نگران پدرت نباش، اما براى گذشتن از پل صراط و ورود به بهشت در حالى که در آستانه آن قرار گرفته‏ام یک چیز کم دارم و آن تذکره ولایت على علیه‏السلام است. برو و آن را برایم تهیه کن.

فرزند استاد براى اجراى ماموریت پدر راهى نجف، مدفن امام على علیه‏السلام، مى‏شود. هفته ‏نامه عراقى « بدر» چاپ قم در تاریخ 27 رمضان سال 1418 برابر با 26 ژانویه 1999 در مقاله‏اى به قلم « لعیبى‏» با عنوان « پدرت را نجات بده‏» این ماجرا را به نقل از برخى خطباى عراقى از جمله خطیب معروف « سید عادل‏العلوى‏» بازگو کرده است.


  

زندگینامه

متن حاضر گزیده ویرایش شده ای از یک مصاحبه با استاد عبدالباسط می باشد، که به صورت زندگینامه خود نوشت تنظیم شده است.

من" عبدالباسط محمد عبدالصمد" از قریه ارمنت که حالا مبدل به شهر شده از توابع استان قنا در جنوب مصراست؛ فاصله ارمنت با قاهره تقریباً 700 کیلومترمی باشد. من در سال 1349 هجری قمری،( 1307 هجری شمسی) به دنیا آمدم .

در ده سالگی قرآن را حفظ نمودم. عاشق قرآن بودم و از خدا آرزو می کردم که یک قاری مشهور بشوم. من برای شنیدن قرآن، مسافت زیادی را پیاده طی می کردم؛ چون در آن زمان در خانه ها رادیو وجود نداشت و فقط قهوه خانه ها رادیو داشتند.

شیخ رفعت و شیخ شعشاعی- دو نفری که در آن زمان مشهور بودند- در رادیو قرائت قرآن داشتند. شیخ رفعت دو بار در هفته روزهای دوشنبه و جمعه تلاوت داشت. و ما سه کیلومتر راه را پیاده طی می کردیم تا به صدای شیخ رفعت گوش بسپاریم و برای استفاده از سایر قاریان در جلسات شبانه قرآن شرکت می کردیم . من در مکتبخانه های همان روستا قرآن را حفظ کردم . در آن زمان هنوز روستای ما مبدل به شهر نشده بود.

من به پدرم گفتم که می خواهم علم قرائات را فرا گیرم و قاری مشهور بشوم. پدرم مرا تشویق کرد. اما برادران بزرگترم به دانشگاه الأزهر رفتند و در علوم دیگری تحصیل کردند.

پدرم می خواست مرا به " طنطا" که ناحیه ای مشهور در علوم قرائات و تعلیم علوم قرآنی بود ببرد، اما شیخی از ناحیه شمال به روستای ما آمد و برای تعلیم علوم قرآنی و قرائات، مردم از او استقبال کردند، که من هم نزد او رفتم و قرائات سبع را یاد گرفتم. او احساس می کرد که من علاقمند هستم و توانایی دارم که قرائات سبع را یاد بگیرم، پس مرا در این امر تشویق می کرد . او قصد آموزش ده قرائت را داشت اما من به فراگیری هفت قرائت قانع بودم . معلم مرا با خود در جلسات شبانه قرآن همراه می برد و تقریباً مرا مثل فرزند خود حساب می کرد.

من قرآن را در ده سالگی و قرائات سبعه را در 12 سالگی و عشره را در 14 سالگی، یعنی همه قرائت های دهگانه را- الحمدلله- آموختم . 

ما علاوه بر حفظ قرآن، در کتاب ها معانی را هم فرا می گرفتیم. چون علم به معانی در رعایت وقف و دیگر قواعد لازم است.

گرچه در مصر دانشکده قرائات قرآنی ایجاد شده ولی هنوز هم چند مکتبخانه در مصر موجود است ولی مسئولین دوباره تشویق شده اند تا مکتبخانه ها به وضع سابق خود برگردد.

البته مدرسه قرائات هم هست ولی این مخصوص کسانی است که قرآن را حفظ کرده اند و می خواهند قرائت ها را بیاموزند و این مدرسه وابسته دانشکده زبان ادبیات و عرب به دانشگاه الأزهر است. و قرائت های هفتگانه، دهگانه، چهارده گانه، قواعد قرآن و زبان عربی و به طور کلی علوم قرآنی و علوم وابسته به آن در آنجا تدریس می شود.

من تمام وقت خود را صرف قرآن کرده ام و تمام زندگی ام صرف تعلیم قرآن و جلسات دینی شده است. گرایش من بیشتر به قرائت قرآن و برگزاری لیالی قرآنی و دعوت های شخصی از کشورهای اسلامی و ضبط رادیویی و تلویزیونی و... است.

هنگامی که 19 سال داشتم در سال 1951 برای اولین بار به قاهره رفتم. و حافظ قرآن بودم و در منطقه"صعید" شهرتی داشتم. به مناسبت میلاد پیامبر جشنی برپا بود. بعضی ها مرا می شناختند و تمایل داشتند من در بعضی از این مناسبت ها قرآن بخوانم. اما من به علت غربت، و حضور قاریان معروف تردید داشتم. یکی از علما که مرا می شناخت از من درخواست کرد که ده دقیقه قرآن بخوانم. من پذیرفتم که ده دقیقه قرآن بخوانم اما یک ساعت و نیم طول کشید. سبحان الله . توفیقی از جانب خداوند بود و مسجد پر شد از جمعیت، مرتباً از من می خواستند که باز هم بیشتر بخوانم و من همچنان تلاوت می کردم .

روز بعد باز از من خواستند بخوانم و من هم حاضر شدم. بعضی از مسئولین هم بودند که البته آنها را نمی شناختم. مرا خواستند و گفتند:" اهل کجا هستی"؟

گفتم:" اهل صعید هستم، از روستایی به نام ارمنت."

به من گفتند:" چرا به رادیو نمی آیی شهرت پیدا کنی؟"

گفتم:" من در صعید مشهور هستم."

گفتند:" به جای آن که در یک منطقه مشهور باشی، در همه دنیا شهرت پیدا می کنی."

گفتم که باید با دیگران و از جمله پدر مشورت کنم.

به من گفتند: لازم نیست، توکل بر خدا کن و به رادیو بیا. من نیز چون حس کردم که پیشرفتی برای من در این کار هست، پذیرفتم . در آن زمان، شیخ الضباع مسئول جلسات قرآنی بود و کتاب هایی در زمینه قرائات و علوم قرآنی نوشته بود، او در علوم قرآنی و قرائت ها مرجع به حساب می آمد. شیخ پس از این که متوجه شد قرائات سبع را حفظ هستم؛ به من تبریک گفت و وعده داد که اوقاتی برای قرائت قرآن در رادیو برایم مشخص کند.

از آن پس هر یک ماه یا هر یک ماه و نیم یک بار، در رادیو تلاوت داشتم . نماز صبح را در مقام حضرت زینب(س) می خواندم و بیرون می رفتم و پیاده تا رادیو که در خیابان علوی بود می رفتم و ساعت 5/6 تا 7 صبح تلاوت قرآن داشتم.

 در سال 52 بود که به حج مشرف شدم و برای اولین بار بود که در همین کشور تلاوت قرآن من روی نوار ضبط شد. البته در تلاوت از برخی قاریان از جمله شیخ مصطفی اسماعیل، مرحوم شیخ شعشاعی و شیخ رفعت نیز تاثیر داشته ام . این یک قاعده است که هرگاه قرآن از دل خوانده شود، بر دل هم می نشیند و در خود خواننده هم تأثیر می گذارد. من روش خاصی در قرائت قرآن داشتم که از کسی هم اکتساب نکرده بودم. که البته شنیده ام این روش، هم اکنون در مصر، و در سایر کشورها، حتی در مالزی و اندونزی و جاهای دیگر دارای مقلدان فراوانی شده است. من خوشحالم که کسی از روش من تقلید می کند ولی در عین حال تقلید را تشویق و تأیید نمی کنم، چون عمر تقلید کوتاه است.

و شخص تقلید کننده از تقلید سایر قاریان خسته خواهد شد. لازم است انسان برای آن که بتواند کار قرائت قرآن را ادامه بدهد، شیوه ای برای خود انتخاب کند. 

از طرف دیگر صدا، یک موهبت است و میکروفون، تنها ابزاری است که صدا را نیرومند می کند و آن را به جاهای دور دست و به گوش شنوندگان بیشتر می رساند، اما صدا باز هم فی نفسه باید زیبا باشد و دارای ارزش خاص خودش.

قاری قرآن می تواند هم داخل یک استودیو به تلاوت بپردازد هم در برابر شنوندگان. بعضی اوقات که انسان دچار حالت معنوی خاصی می شود ممکن است که یک ساعتی، ساعت تجلی باشد. گاهی اوقات انسان منسجم است. در آن ساعات، فیوضات الهی وجود دارد. در این اوقات ممکن است در استودیو بخواند و بهتر از هنگامی که مردم حضور دارند، بشود. در بعضی اوقات برعکس، حضور مردم برای او بهتر است. بنابراین، بستگی به حالت قاری دارد. ساعاتی وجود دارد که همراه با معنویت است: فرشتگان نازل می شوند و همراه با فیوضات الهی است، گاهی انسان در مسجد تلاوت می کند و احساس می کند که یک فضای نورانی بر آنجا حاکم است. من خودم یک بار در روضه شریف نبوی قرآن می خواندم، اصلاً احساس خستگی نکردم.

در آن زمان، مرحوم ملک محمد پنجم، پادشاه مغرب بود و من در آن سفر همراه او بودم. بعد از پایان قرائت قرآن، احمد بنّانی که از مقامات بلندپایه دربار مغرب بود، آمد و گفت: اعلیحضرت پادشاه از شما می خواهد که به مغرب بیایید و در آنجا اقامت دائمی داشته باشید و هر چه بخواهید برایتان فراهم می کنند.

من در آنجا سوره مزمل را تلاوت می کردم و حالت عجیبی داشتم. گویا در بهشت قرآن می خواندم. به یاد حدیث پیامبر بودم که فرمود:" بین محراب و منبر من بوستانی از باغ های بهشت است."

این مسئله را انسان باید به خدا بسپارد، بعضی اوقات هست که انسان به آن توجه ندارد و می فهمد که فیوضات الهی و معنویت عجیبی در آنجا به داد او می رسد و بعضی اوقات تصمیم می گیرد که به بهترین وجه بخواند اما بر خلاف تصورش، موفق نمی شود.

 قرائت قرآن در روزها و شب های ماه رمضان، دارای حالات دیگری است. رمضان، دارای زیبایی خاصی است. قرآن در ماه رمضان نازل شده و در آن ماه همواره قرائت می گردد، لذا انسان از قرائت قرآن در ماه رمضان بیشتر لذت می برد تا در اوقات دیگر. البته تحسین قاری، توسط شنوندگان هم موثر است که البته من الفاظی را که خارج از حد باشد نمی پسندم.

"الله الله" گفتن با صدای ملایم مقبول است و اشکالی ندارد، اما صداهایی که بیش از حدّ باشد و همچنین در جای خود به کار نرود، شایسته نیست. مثلاً تحسین در بعضی آیات خوب است. اما تحسین در آیاتی که مربوط به عذاب است خیلی خوب نیست.

در آیاتی که ذکر بهشت و نعمتی می شود، تحسین خوب است اما در بعضی جاها حتی معنای آیه قرآنی را نمی فهمند و فریاد می کشند: الله . این از نظر من تحسین نیست. علاوه بر این، من هرگز بلندتر بودن صدای شنوندگان را نسبت به قاری درست نمی دانم و یک محفل آرام را برای قرائت قرآن بهتر می دانم. اگر آرامش باشد بهتر از سر و صداست.

نحوه قرائت قرآن را، هم به صورت ترتیل، هم به صورت تحقیق می پسندم. بعضی ها ترتیل را و برخی دیگر تحقیق را می پسندند و این به عهده انسان است که گوش دادن به کدام طریق را بپسندند.

فرق بین آن دو در اینست که:

ترتیل، قرائت سریع است، یعنی به حَدی که آهنگین نیست.

تحقیق، قرائت آهنگین است که با صدای خوش و زیبا خوانده می شود.

گفته می شود که قرائت دارای نت و آهنگ است و نزدیک به موسیقی است. ولی باید گفت که: خود صدای خوش فی نفسه موسیقی است.

می گویند ابن مسعود در محضر پیامبر قرآن می خواند و پیامبر همواره به او می فرمود: ابن مسعود! برای ما قرآن بخوان. اما در عین حال علاقه داشت که از دیگران هم قرآن را بشنود.

اصولاً قرآن اگر با صدای نه چندان خوشی هم خوانده شود، فی نفسه باز هم دوست داشتنی است.  


  

گام سوم : کار باaspnet_regiis (کسانی که ویژاول استدیو را قبل از IIS نصب کرده اند)

در درایو ای (hard derive) ای که ویندوز(windows) را نصب کرده اید بروید و بر روی پوشه (folder) ای که به نام windows می باشد کلیک کنید.سپس بر روی Microsoft.NET رفته و سپس پوشه Framework را انتخاب می کنیم و بعد از بر روی پوشه v2.0.50727 می رویم.یعنی ما این مراحل را تا به اینجا رفته ایم :

G:\WINDOWS\Microsoft.NET\Framework\v2.0.50727 رفته ایم.

حالا برنامه ی aspnet_regiis را اجرا می کنیم

گام چهارم : انتقال برنامه ی تحت وب برای میزبانی کردن از آن(hosting web application by IIS)

حالا باید برنامه web application را داخل پوشه ای بگذاریم و از منوی start وارد کنترل پنل(control panel) شویم.

بر روی administrative tools می رویم ، سپس بر روی internet information service می رویم.

در گوشه ی سمت چپ پنل به دنبال گزینه website در شاخه اصلی بگردید.سپس با کلیک راست(right click) گزینه virtual directory را انتخاب کنید.پس از انتخاب نام مستعا (alias) و مشخص کردن دایرکتوری(directory)باید تمام مجوز نامه ها(permitions) را به visual studio بدهیم.یعنی تمام گزینه های read/write و غیره را تیک بزنید.

گام پنجم : اجرای برنامه تحت وب(web application) با IIS بوسیله ویژوال استدوی(VS)

برنامه ویژاول استدیو را اجرا کنید و سپس با استفاده آدرس (directory) برنامه خود را با استفاده از open website انتخاب کنید.

فقط یادتان باشد ما قصد داریم از روی IIS برنامه یمان را اجرا کنیم نه از روی دیسک سخت(hard disk)!.

شما باید alias ای که در IIS نوشته اید را ببینید.حالا با فشار دادن دکمه open وبسایت ما load می شود.

برنامه خود را دیباگ کنید.(شما می توانید با فشار دادن F5 و یا کلیک کردن مثلث سبز رنگ اینکار را انجام دهید)

اگر همه چیز درست پیش رفته باشد،باید برنامه شما اجرا بشود.

تذکر1: بدلیل اینکه هنگام نوشتن این پست برنامه VS و IIS در دسترس نبود،امکان دارد برخی از عبارت ها،عین عبارت های مربوطه نباشد.ولی روند کار همین است که شرح دادم.دوستان اگر اشکالی در عبارت ها دیدند خوشحال می شوم یادآوری کنند.

تذکر2:دوستان اگر مشکلی داشتند بوسیله همین وبلاگ و یا آدرس پستی می توانند مشکلشان را مطرح کنند(البته بعد از جستجو و پیمودن راه هایی که در بالا نوشته شده است).


  
  

 نصب کردن IIS

 برای دسترسی به IIS (یک هاست داخلی برای میزبانی کردن از برنامه های تحت وب)، شما قبل از نصب VS باید یکسری از کارها را انجام دهید.در این آموزش گام به گام (tutorial) ما در ابتدا IIS را نصب می کنیم و سپس با استفاده از ویژوال استدیو(visual studio) با آن برنامه تحت وبمان(web application) را اجرا می کنیم.سپس با استفاده ازaspnet_regiis به شما آموزش می دهیم که اگر ویژوال استدیو(visual studio) را قبل از نصب IIS،نصب کرده اید با استفاده از aspnet_regiis چگونه IIS را دوباره پیکربندی(configuration)کنید.

گام اول : نصب IIS                           ابتدا CD ویندوز را داخل درایو قرار دهید و سپس به کنترل پنل(control panel) بروید.

بر روی add or remove program کلیک کنید،صفحه ای برای شما باز می شود. سپس بر روی add/remove windows component کلیک کرده تا کامپوننت های نصب شده و نصب نشده ویندوز را برای شما نمایش دهد.

در بین گزینه های صفحه،شما برنامه ای به نام internet information service را میبینید،اگر تیک آن خورده نشده است،به این معنی است که IIS در ویندوز شما نصب نشده است.پس تیک آنرا بزنید.

در مربعی ای که تیک داخل آنست رنگ پس زمینه خاکستری رنگی ظاهر شده است،این به این معنی است که تمام امکانات IIS انتخاب نشده است.اگر شما به نصب بقیه موارد IIS نپردازید شما نمی توانید asp.net را اجرا کنید.

وقتی روی internet information service می آیید، دکمه ی details فعال می شود،شما باید تمام گزینه ها را انتخاب کنید.

هر موقع که دید رنگ پس زمینه گزینه ها، خاکستری می باشد،بدانید که شما زیر برنامه هایش را باید بوسیله details انتخاب کنید.

پس از تیک زدن همه زیر برنامه های IIS رنگ پس زمینه IIS ما به رنگ سپید در می آید.

حالا بر روی next کلیک کنید.

و اگر همه چیز درست پیش رفته باشد.باید اکنون IIS شما نصب شده باشد.رایانه را restart می کنیم.

گام دوم : uninstall کردن IIS (کاربران PHP)

کاربران PHP که می خواهند با آپاچی(apachi) کار کنند،گاهی اوقات می خواهند IIS سیستم را غیر فعال کنند.

برای این کار باید مرحله پیش را بپیمایند .و تیک internet information service را غیر فعال کنند.سپس بر روی next کلیک کرده و سپس apachi را نصب کنند.

برای اینکار CD ویندوز (windows) ضروری نیست.


  

نکاتی از سخنان آیه الله فاطمی نیا:                                                     

 

اکر نظر تنگ باشید کوفت هم به شما نمی دهند . ریشه نظر تنگی در غضب و خشم است اگر خشم خود را کنترل کنید روح لطیف می شود و بلند نظر می شوید.

اگر آبروی کسی را می بردم ولی برای خدا آبرویش را نبردم و به مقام ملاقات با امام زمان رسیدم.

این چهار تا گناه برای خدا مهم است :1-ترک نماز 2- عقوق والدین3-آدم کشتن به ناحق 4-به ناحق آبروی کسی را بردن خدا با این چهار گناه شوخی ندارد. و ضد آن هم خیلی شما را عروج می دهد. اگر کسی آدمی را زنده کند،شما خرج بیماریش را بدهد ،یا نسخه بیمار را می بگیرد این هم شامل آدم زنده کردن است.و....مقام بالایی دارد.

بله می دانم تقصیر با مادرت هست برو دستش را ببوس تا به مقامات برسی.

وقت نماز ظهر تا یکساعت بعد است وقت نماز صبح تا وقتی ستاره ها محو نشدهان و وقت مغرب تا ستاره ها پیدانشدهان یعنی ده دقیقه بعد از مغرب.(آقای محقق)

از علامه طباطبایی:همه ائمه علیهم السلام رئوف هستند ولی امام رضا علیه السلام رأفتش حسی است یعنی اگر روحتان لطیف باشد به حرم حضرت بروید رأفتش را حس می کنید.

 شفاعت حضرت موس ابن جعفر علیه السلام از سنن تکوینی الهی است. ولن تجد لسنت الله تحویلا 

از روایات  معتبراست که یک سلام به حضرت رضا علیه السلام یک میلیون حج است .اگر یک پیامبر از یک پیامبر بالاتر شد دلیل نمی شود که به آن پیامبر توهین شد . تازه مومن از کعبه بالاتر است.

در حرم امام رضا علیه السلام کاسه ها پر می شود .بعضی در حرم علم لدنی می گیرند. ما اندر خم یک کوچه ایم .

خواطر سوء آدم را بیچاره می کند ، با جانت یک سبحان الله بگویید :تمام خواطر سوء از بین می رود.

من کسی را می شناسم تا 80سال اشک می ریخت فکر می کرد هیچی به او نداده اند.

دیده شده شخص غضبناک شده و نزدیکترین شخص خود را کشته است .یک بردباری جلوی تمام مصایب را می گیرد.

 آیه الله بهاءالدینی : از مشهودات من است ،در دعاها اینقدر می فرمایند( استر عورتی){ ،عورت در زبان عربی هرچیزی است باید پوشیده شودو صاحب آن نخواهد بقیه متوجه شوند.} معنای آن این است که ما آتش های زیر خاکستریم واستر عورتی یعنی خاکستر ما را کنار نزن.

وقتی می فهمیم کسی کسی را کشته او هم آدمی است مثل ما ولی این خاکستر کنار رفته . دائما در نظر داشته با شید که در خطر هستید .

 


  
   1   2      >
پیامهای عمومی ارسال شده