سفارش تبلیغ
صبا ویژن
براى کسى که دو دیده‏اش بیناست ، بامداد ، روشن و هویداست . [نهج البلاغه]
لوگوی وبلاگ
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :2
بازدید دیروز :0
کل بازدید :30805
تعداد کل یاداشته ها : 15
103/2/30
8:59 ص
مشخصات مدیروبلاگ
 
حسن آرام[0]

خبر مایه
بایگانی وبلاگ
 
شهریور 89[9]
لوگوی دوستان
 

استدلال اهل سنت در رابطه با نحوه وضو گرفتن چیست؟ با توجه به آیه 6 سوره مائده، آنها کلمات غسل و مسح را چگونه معنی می کنند؟ اگر برای شما امکان دارد پاسخ را از یک مفتی سنی بنویسید.

پیش از پرداختن به اصل جواب توجه به چند نکته لازم است:

1 ـ همه مسلمانان اعم از شیعه و سنى در صدد عمل به کتاب خدا و سنت پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) هستند و اگر در مواردى بین مسلمانان اختلاف وجود دارد، به دلیل اختلاف در برداشتها است.

2 ـ امروزه عموم اهل سنت معتقد به شستن پا در وضو هستند، اما فخر رازى در ذیل آیه «فاعلسلوا وجوهکم...» مى گوید پیرامون شستن و مسح پا در وضو چهار نظر وجود داشته است. الف: لزوم شستن پا; ب: لزوم مسح; ج: تخییر بین مسح و شستن; د: جمع بین شستن و مسح.

3 ـ در روایات اهل سنت روایات فراوانى وجود دارد که دستور به شستن مى دهد اما روایات قابل توجهى نیز مبنى بر لزوم مسح پا یافت مى شود که 10 حدیث را طبرى در تفسیر خود نقل کرده است. بر اساس یکى از این روایات ابن عباس مى گوید: اَلْوُضوُءُ غَسْلَتانِ وَ مَسْحَتانِ()

«وضو دو شستن صورت و دستها و دو مسح سر و پاها است»

همچنین بر اساس برخى از این روایات همچون اَنَس، عکرمه، شعبى، عامر، قتاده مى گویند:

«وظیفه در وضو مسح پاها مى باشد نه شستن آنها.»()

اینک در جواب سؤال فوق باید گفت:

اهل سنّت و شیعه براى کیفیت وضو به آیه ذیل استناد کرده اند:

فَاغْسِلُوا وُجُوهَکُمْ وَ اَیْدیَکُمْ اِلىَ الْمَرافِقِ وَ امْسَحوُا بِرُؤسِکُمْ وَ اَرْجُلکُمْ اِلىَ الْکَعْبیْنِ()

«(براى وضو) صورتها و دست هایتان را تا مرفق بشویید و سرهایتان و پاهایتان ـ تا قوزک ـ را مسح نمایید»

به عقیده علماى اهل سنّت کلمه «اَرْجُلکُمْ» عطف به کلمه «وُجوُهَکُمْ» است و همچنانکه وجوه ـ صورتها ـ را باید شست، ارجل ـ پاها ـ را نیز باید شست.

شیعیان نیز براى مسح پا در وضو به آیه فوق استناد کرده اند و گفته اند کلمه «اَرْجُلکُمْ» عطف است به کلمه «رُؤسکُمْ» و همچنان که رئوس ـ سرها ـ را باید مسح کرد «ارجل» را نیز باید مسح کرد. آنها مى گویند «ارجلکم» در کنار «رؤسکم» است و بر اساس قواعد ادبى، باید به نزدیکترین کلمه ـ رؤسکم ـ عطف شود. بر این اساس باید پاها را مسح نمود. علاوه براین شیعه به روایات زیادى از ائمه(علیهم السلام)استناد کرده است که آنان دستور به مسح پا داده اند

فقهاى مسلمان ـ خواه شیعه و خواه سنى ـ در بیان کیفیت و چگونگى وضو، به این آیه استدلال کرده اند:

یا ایها الذین آمنوا اذا قمتم الى الصلاة فَاغْسِلُوا وُجُوهَکُمْ وَ اَیْدیَکُمْ اِلىَ الْمَرافِقِ وَ امْسَحوُا بِرُؤسِکُمْ وَ اَرْجُلکُمْ اِلىَ الْکَعْبیْنِ()

«اى مؤمنان هر گاه براى اقامه نماز آماده شدید صورتها و دستها را تا مرفق بشویید و سرها و پاهایتان را تا قوزک مسح نمایید.»

در استدلال به آیه فوق، بزرگان و علماى ادب بحثهاى فراوانى دارند که در کتابهاى تفسیرى شیعه و سنى آمده است. در اینجا تنها به این نکته اشاره مى شود که کلمه «أرجلکم» دو نوع قرائت شده است; یک قرائت به نصب و دیگرى قرائت به «کسر». طبق قواعد ادبیات عرب هرگاه یک جمله بر جمله دیگر به وسیله حرف «واو» یا حروف دیگر، عطف گرفته مى شود جمله معطوف، حکم جمله معطوف علیه را از نظر اعراب ـ رفع، نصب و جر ـ و همچنین از نظر حکمى که بر سر جمله معطوف وارد شده پیدا مى کند. این قاعده در آیه مورد بحث پیاده شده وَ امْسَحوُا بِرُؤسِکُمْ وَ اَرْجُلکُمْ در این قسمت از آیه دو جمله آمده است که یک جمله به جمله دیگر به وسیله واو عطف شده یعنى جمله وَ اَرْجُلکُمْ اِلىَ الْکَعْبیْنِ به کلمه برؤسکم عطف شده است. لازمه عطف آن است که فعل وَ امْسَحوُا بر جمله معطوف وارد شود. یعنى به این صورت خوانده شود «وامسحوا برؤسکم» و «امسحوا بأرجلکم». ـ مسح کنید به سرها و مسح کنید به پاهایتان ـ این در صورتى است که قرائت به کسره باشد و اگر قرائت به نصب باشد آن هم نیز به همین صورت است. البته با این تفاوت که در صورت کسره عطف شده بر ظاهر رؤسکم که به وسیله حرف جر مجرور است و محلا منصوب است چون مفعول وامسحوا مى باشد. و چون (با) که حروف جر است بر مفعول وارد شده و او را مکسور مى خوانیم از این رو اگر جمله بر او عطف شود هم جایز است به نصب خوانده شود و هم جر، لذا قراء معروف که هفت نفر هستند هر دو قرائت را در آیه تجویز کرده اند.

با توجه به آنچه گفته شد روشن مى شود که چرا شیعیان پاها را مسح مى کنند. بر اساس قواعد أدبى (ارجلکم) باید به نزدیکترین جمله قبلى عطف گرفته شود، نه بر جمله اى که فاصله فراوانى دارد.

از این رو برخى از فقهاى اهل سنت مانند داود اصفهانى قائل به تخییر شده است. یعنى هم شستن و هم مسح جایز است بنابراین شستن پاها طبق قواعد أدبى که در تفاسیر اهل سنت نیز آمده صحیح نیست و وضوى شیعیان موافق آیه کریمه و روایات فراوانى است که از ائمه علیه السلام و صحابه و تابعین نیز آمده است.

- تفسیر طبرى، 6 / 82

- تفسیر طبرى، ج 6، ص 82.

- سوره مائده، آیه 6.

- همان.

در آخر ذکر یک مطلب به عنوان قاعده کلی لازم است : به اعتقاد شیعه امامیه , هیچ کس جز نبی اکرم (ص ) حق تشریع , تفسیر و تبیین احکام الهی را ندارد. پیامبر اکرم (ص ) از طریق اتصال به منبع غیب , از احکام الهی مطلع می شدند و مأمور به تبلیغ این احکام بودند. پس از پیامبر اسلام طبق نص و تصریح ایشان , ائمه (ع ) برای تبیین احکام الهی (و نه تشریع آن) منصوب شده اند. از جمله طبق حدیث مورد اتفاق جمیع فرق مسلمین : «انی تارک فیکم الثقلین کتاب الله و عترتی ما ان تمسکتم بها لن تضلوا ابدا ; دو شیء گرانبها میان شما باقی می‌گذارم : کتاب خدا و اهل بیتم , مادامی که به این دو چنگ بزنید گمراه نخواهید شد».

اگر ائمه (ع ) حکمی یا کیفیت عملی را بیان می کنند, صرفا بیان حکم الهی و نحوه عمل و سیره رسول اکرم (ص ) است و از پیش خود چیزی را تشریع نمی کنند. منشأ پیدایش برخی تفاوت ها در کیفیت نماز و وضو، به دو عامل اساسی برمی گردد:

1- دور شدن از عصر حضور پیامبر اکرم (ص ) و پیدایش سؤالات جدید: با رحلت رسول اسلام , دوران دسترسی به کسی که مبین حکم الهی بود به سر رسید. با گذشت زمان و دور شدن از عصر نبی اکرم و پیدایش مسائل و سؤالات جدیدی در زمینه های مختلف (از جمله در زمینه مسائل مربوط به نماز و وضو) اهل سنت - که راه دسترسی به بیانگر حکم الهی را بسته می دیدند - برای یافتن پاسخ سؤالات خود, با اجتهاد و سلیقه خود به پاسخ آنها پرداختند.

اما از دیدگاه شیعه ائمه معصومین , مفسر و بیانگر حکم الهی بعد از نبی اکرم و بنا به سفارش ایشان بودند. آنان تا حدود 250 سال پس از رحلت نبی اکرم , نیز دسترسی به مبین و مفسر احکام الهی داشتند و ائمه (ع ), آنچه را که حکم الهی بود تبیین می کردند; مثلا در مسائلی چون : آیا می توان با کفش نماز خواند؟ آیا اگر بر روی زمین و محل سجده نمازگزار, چیزی غیر از اجزای زمین (مثل فرش ) فاصله شود, می توان بر آن سجده کرد یا نه ؟ آیا خواندن سوره هایی که سجده واجب دارد در قرائت نماز جایز است و..., در حالی که اهل سنت در این امور به فهم و رأی خود استناد کرده اند.

شیعه با تکیه بر روایات اهل بیت(ع) در مورد وضوى پیامبر(ص)، طریقه وضو گرفتن را برگزیده است؛ ولى اهل سنت از طریق فقهاى اربعه، فقه خود را اخذ کرده‏اند.

اختلاف در نحوه وضو گرفتن از اواسط خلافت عثمان پیدا شد و حتى عثمان در ابتدا به روش معمول بین شیعه وضو مى‏گرفت ولى بعدا گرفتار شک و تردید شد و على رغم مخالفت بسیارى از صحابه رسول خدا و از جمله على (ع) و ابن عباس بر خلاف مرسوم و سنت پیامبر به جاى مسح، پاها را شست ولى بعد در زمان بنى‏امیه مردم را مجبور به پذیرش نظریه عثمان کرده و تبلیغات وسیعى در تایید آن به راه انداختند. چنانکه در زمان حجاج ازابومالک اشترى کیفیت وضوى رسول خدا را پرسیدند عده‏اى از خواص قبیله خود را جمع کرد و پرسید آیا شخص ناشناسى بین شماست ؟ و پس از اطمینان به این صورت وضو گرفت : ابتدا صورت و سپس دستها را شست و بعد سر و پاها را مسح کرد از این روایت معلوم مى‏شود که در زمان بنى‏امیه صحابه پیامبر کاملا در تقیه بودند و قدرت نداشتند بر خلاف روش عثمان وضو بسازند.

در هر صورت براى یافتن وظیفه حقیقى تنها به ظواهر نباید اکتفا کرد؛ بلکه باید با متد و روش خاص هر رشته به بررسى آن پرداخت.{

2- تغییرات و تشریعاتی که از سوی خلفا, پس از رحلت رسول اکرم (ص ) صورت گرفت - مانند مسأله تکتف (دست بسته نماز خواندن ), عموما از زمان عمر خلیفه دوم مرسوم شد. به عنوان نمونه وقتی اسیران فارس را نزد وی آوردند, آنان مقابل عمر دست بسته ایستادند. وی علت این عمر را جویا شد, گفتند ما مقابل امیران و بزرگان خود به جهت احترام این گونه می ایستیم . عمر از این نحوه اظهار ادب خوشش آمد و گفت خوب است ما هم در مقابل خداوند در نماز این گونه بایستیم V  }(مستند العروه الوثقی , آیت الله خویی , ج 4, ص 445 - جواهرالکلام , ج 11, ص 19).{V  

در مسأله وضو آمده است که وضوی همه ی مسلمانان تا خلافت عثمان صورت واحدی داشته و مانند وضوی کنونی شیعه بوده است . این مسأله با آیه قرآن نیز تطبیق دارد که می فرماید: «وامسحوا برؤوسکم و ارجلکم» V  }(مائده , آیه 6){V

در این آیه خداوند امر به مسح سر و پاها نموده است , در حالی که اهل تسنن پاها را می شویند, علت تغییر وضو این بود که عثمان در اواسط دوران خلافت خود نسبت به چگونگی وضوی پیامبر گرفتار تردید شد, او سپس وضوی پیامبر را به شکلی که اکنون در میان اهل سنت مرسوم است اعلام نمود. این قضیه مورد مخالفت بسیاری از صحابه پیامبر واقع شد, لکن حکومت اموی بنا به اغراض سیاسی در نقاط مختلف اسلامی شیوه عثمان را تبلیغ کردند و جوی به وجود آوردند که برخی از صحابه جرأت مخالفت با روش دستگاه حاکم را نداشت و در نتیجه این گونه وضو گرفتن رواج یافت .

برای آگاهی بیشتر ر . ک : وضوء النبی من


  
پیامهای عمومی ارسال شده